شخصیت پیـامبر اعظم (ص) از منظر نـهج البلاغه*
پدید آورنده : مع کهنه کار فرانسوی به مارسی پیوست عکس حجت الاسلام والمسلمـین عبدالمجید زهادت** ، مع کهنه کار فرانسوی به مارسی پیوست عکس صفحه 81چکیده:
توجه بـه شرایط جهانی عصر بعثت از منظر حضرت علی(ع) فوائد و آثار ارزشمند انقلاب عظیم نبی مکرم6 را آشکارتر مـی سازد.
از سخنان امام علی(ع) درون نـهج البلاغه پیرامون شخصیت نبی گرامـی اسلام (ص) استفاده مـی شود که: خداوند تعالی پیـامبر اکرم (ص) را از دودمانی پاک به منظور هدایت بشر برانگیخت و بعثت آن اعظم نیز مـهم ترین رویداد تاریخ انسانیت است.
واژه های کلیدی: امام علی(ع)، اسوه حسنـه، بعثت نبی گرامـی6، سیره نبوی، صفات پیـامبر اعظم (ص)، نـهج البلاغه.مقدمـه
قرآن کریم مـی فرماید:
لقد کان لکم فی رسول اللّه أسوة حسنة لّمن کان یرجو اللّه والیوم الآخر وذکر اللّه کثیراً[1]
البته به منظور شما درون زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی هست برای آنـها کـه امـید بـه رحمت خداوند و روز رستاخیر دارند و خدا را بسیـار یـاد مـی کنند.
از آنجا کـه نبی گرامـی اسلام (ص) اسوه حسنـه و الگوی مناسب به منظور همـه انسانـها درون همـه اعصار است، حتما در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. مع کهنه کار فرانسوی به مارسی پیوست عکس با توجه بـه اینکه نزدیک ترین انسانـها بـه نبی گرامـی اسلام (ص) و آگاه ترین انسانـها بـه شخصیت آن پیـامبر اعظم (ص)، امام علی(ع) است، بهترین راه به منظور شناخت پیـامبر اعظم (ص) مراجعه بـه سخنان گهربار امام علی(ع) مـی باشد.
امام علی(ع) درون بیـان ارتباط خود با نبی گرامـی اسلام (ص) مـی فرماید:
و قد علمتم موضعی من رسولالله (ص) بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة[2]
شما بـه خوبی موقعیت من را از نظر خویشاوندی و قرابت و منزلت و مقام ویژه نسبت بـه رسول خدا (ص) مـی دانید.
نـهج البلاغه اقیـانوس بی کرانی هست از معارف الهی و قرآنی. مع کهنه کار فرانسوی به مارسی پیوست عکس از جمله دُرهای گرانبها درون این بحر مواج مطالبی هست پیرامون معرفی نبی گرامـی اسلام (ص). ابن ابی الحدید مـی گوید:
وقتی از استادم ابوجعفر درباره ذیل خطبه 106 نـهج البلاغه پرسیدم کـه من کلمات و خطبه های اصحاب را دیده ام، ولی هیچ کدام پیـامبر (ص) را این گونـه کـه علی(ع) با عظمت یـاد کرده مطرح نکرده اند و مانند او بـه پیـامبر دعا نکرده اند، او درون پاسخ گفت: صحابه درون کجا کلام مدونی دارند که تا از آن فهمـیده شود کـه چگونـه از پیـامبر (ص) یـاد کرده اند؟ سپس گفت: علی بـه پیـامبر (ص) ایمان قوی داشت و قویـاً او را تصدیق مـی نمود و به او یقین راسخ داشت و در راه او هیچ تردیدی نداشت و در راه اجرای خواسته های او بود. با تمام این اوصاف، او رسول خدا (ص) را بسیـار دوست مـی داشت؛ زیرا با او نسبت نزدیک داشت و زیر نظر او تربیت یـافته بود و موقعیت ویژه ای نزد او داشت کـه دیگر اصحاب نداشتند. بـه این ترتیب شرافت پیـامبر (ص) به منظور علی(ع) هم هست، زیرا آن دو یک روح درون دو بدن بودند. پدر آنـها یکی بود (زیرا ابوطالب کفیل پیـامبر (ص) بود) و از نظر اخلاقی با هم تناسب داشتند. علی آرزو داشت دعوت اسلام فراگیر شود، بعد چگونـه پیـامبر را تعظیم و احترام نکند و در اعلای کلمـه او تلاش ننماید.[3]
ما درون این نوشتار بر طبق نـهج البلاغه، نسخه صبحی صالح، نگاهی بـه شخصیت نبی گرام اسلام (ص) و بعثت آن حضرت خواهیم داشت.
شخصیت نبی گرامـی اسلام (ص)
امام علی(ع) درباره دودمان پاک نبی گرامـی اسلام (ص) بیـاناتی دارد و از آن جمله مـی فرماید:
فاستودعهم فی افضل مستودع و اقرهم فی خیر مستقر، تناسختهم کرائم الاصلاب الی مطهرات الارحام. کلما مضی منـهم سلف قام منـهم بدین الله خلف حتی افضت کرامة الله سبحانـه و تعالی الی محمد(ص) فاخرجه من افضل المعاون منبتا و اعز الارومات مغرساً من الشجرة التی صدح منـها انبیـاءه و انتجب منـها امناءه. عترته خیر العتر و اسرته خیر الاسر و شجرته خیر الشجر[4]
خداوند نطفه پاک پیـامبران را درون بهترین جایگاه بـه ودیعت نـهاد و در بهترین مکانـها آنـها را مستقر ساخت، صلب کریم پدران آنان را بـه رَحِم پاک مادران منتقل نمود. هرگاه یکی از آنان بدرود حیـات مـی گفت، دیگری بعد از او به منظور پیشبرد دین خدا بـه پای خاست. که تا اینکه این منصب بزرگ نبوت از جانب خداوند ـ سبحانـه و تعالی ـ بـه محمد(ص) رسید. او را از بهترین اصلها و مکانـها کـه با ارزش ترین روییدنیـها از آن بـه دست مـی آید استخراج کرد و نـهال وجود او را درون اصیل ترین و عزیزترین سرزمـینـها غرس کرد و شاخه های هستی او را از همان درختی کـه پیـامبران را از آن آفرید بـه وجود آورد. از همان شجره ای کـه امـینان درگاه خود را از آن برگزید. فرزندانش بهترین فرزندان اند و خاندانش بهترین خاندان و دودمانش بهترین دودمان ند.
منصب نبوت کـه مقام وساطت مـیان خداوند و بندگان اوست حتما دارای ویژگی و خصوصیـات والا باشد که تا امر وصایت و هدایت الهی بـه خوبی محقق گردد. نقص و عیب درون دودمان مانع از تأثیرپذیری از تعالیم الهی مـی شود. خواجه(ره) درون بحث لزوم عصمت مـی گوید:
و یحب فی النبی العصمة لیحصل الوثوق فیحصل الغرض و عدم السهو و کلما ینفرعنـه من دنائة الاباء و عهر الامـهات.[5]
پیـامبر حتما معصوم باشد که تا سخنان او قابل اعتماد بوده و از این رهگذر هدایت مردم کـه همانا غرض از ارسال رسل بود حاصل گردد و پیـامبر نباید دچار سهو گردد و نباید صفاتی کـه باعث نفرت مردم مـی گردد از قبیل پستی پدران و ناپاکی مادران داشته باشد.
این نظر مورد تأیید شارح قوشجی اشعری نیز قرار گرفته[6] و دیگر متکلمان اسلامـی از جمله فاضل مقداد بر این نکته تأکید دارند.[7]
ذیل آیـه کریمـه «لقد جاءکم رسول من انفسکم»[8] از نبی گرامـی اسلام (ص) نقل شده است:
نسباً و صهراً و حسباًفی آبائی من لدن آدم سفاح و کلنا بنکاح[9]
از جهت نسبی و سببی و حسبی درون مـیان پدران من از حضرت آدم(ع) هرگز ناپاک دامنی نبوده و تمام دودمان ما از راه نکاح مشروع بوده است.
بر پاکی مادران و اجداد مادری آن حضرت (ص) نیز تصریح شده است؛ از جمله:
کتب للنبی علیـه الصلاة والسلام خمسمأة ام فما وجدت فیـهن سفاها و لاشیئاً مما کان من امر الجاهلیـه[10]
برای نبی گرامـی اسلام کـه بر او درود و سلام خدا، باد پانصد مادر نوشته شده کـه هرگز درون مـیان آنان ناپاک دامنی و آنچه درون زمان جاهلیت رواج داشته پیدا نکردم.
تربیت مخصوص نبی گرامـی اسلام (ص)
امام علی(ع) درباره تربیت ویژه نبی گرامـی اسلام از دوران کودکی مـی فرماید:
لقد قرن الله بـه صلی الله علیـه و آله من لدن ان کان عظیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک بـه طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نـهاره[11]
از همان زمان کـه رسول خدا (ص) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ ترین فرشته از فرشتگان خویش را مأمور ساخت که تا شب و روز وی را بـه راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیکو سوق دهد.
اما مراد از «اعظم ملک» را مـی توان از سخنان امام صادق(ع) بـه دست آورد. حضرت ذیل آیـه کریمـه «و کذلک اوحینا الیک روحاً من امرنا»[12] مـی فرماید:
خلق والله اعظم من جبرئیل و مـیکائیل و قد کان مع رسول الله6 یخبره و یسدده و هو مع الأئمـه یخبرهم و یسددهم[13]
به خدا سوگند، مخلوقی هست بزرگ تر از جبرئیل و مـیکائیل و او همواره با رسول خدا (ص) بود و او را آگاه ساخت و راهنمایی مـی نمود. او با ا هست و آنـها را آگاه مـی سازد و راهنمایی مـی نماید.
از امـیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) نقل شده کـه فرمود:
سمعت رسول الله یقول: ما هممت بشیء مما کان اهل الجاهلیة یعملون بـه غیر مرتین کل ذلک یحول الله بینی و بین ما ارید من ذلک[14]
از رسول خدا (ص) شنیدم کـه فرمود: هیچ گاه نخواستم کارهای رایج درون زمان جاهلیت را انجام دهم مگر دو بار کـه در هر بار خداوند مـیان من و آنچه مـی خواستم حائلی قرار داد.
و امام صادق(ع) درون باره تربیت ویژه نبی گرامـی اسلام مـی فرماید:
ان الله ادب محمداً (ص) فاحسن تأدیبه[15]
خداوند محمد(ص) را ادب نمود و چه خوب او را تربیت کرد.
بعثت پیـامبر اکرم (ص)
در عظمت بعثت همـین بس کـه خداوند متعال مـی فرماید:
لقد الله علی المومنین اذ بعث فیـهم رسولا 6من انفسهم یتلو علیـهم آیـاته یزکیـهم و یعلمـهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین[16]
خداوند بر اهل ایمان منت نـهاد کـه رسولی از خود آنـها درون مـیان آنان برانگیخت کـه بر آنـها آیـات خدا را تلاوت کند و نفوس آنـها را از نقص و آلایش پاک گرداند و به آنـها احکام شریعت و حقایق حکمت را بیـاموزد، هر چند قبل از آن درون گمراهی آشکار بودند.
همان گونـه کـه در این آیـه کریمـه به منظور تبیین عظمت بعثت نبی گرامـی اسلام بـه شرایط مردم درون عصر بعثت توجه داده شده، درون سخنان امام علی(ع) درون نـهج البلاغه نیز وضعیت جهان درون عصر بعثت مورد عنایت قرار گرفته است.
جهان درون عصر بعثت
الف) وضعیت جهان از نظر دینی و اعتقادیامام(ع) درون ترسیم وضعیت دینی جهان درعصر بعثت درون موارد متعددی از تعبیر قرآنی «فترت» از آیـه کریمـه «یـا اهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم علی فترة من الرسل»[17] استفاده نموده اند و از جمله مـی فرمایند:
ارسله علی حین فترة من الرسل و طول هجعة من الامم قد درست منار الهدی و ظهرت اعلام الردی[18]
هنگامـی خداوند رسالت را برعهده پیـامبر اکرم (ص) گذارد کـه مدتها از بعثت پیـامبران پیشین گذشته بود و ملتها درون خواب غفلت فرو رفته بودند.
راغب درون معنای فترت مـی گوید: فتور آرامش بعد از تندی و ملایمت بعد از شدت و سستی بعد از توان و قدرت است. خدای تعالی مـی فرماید: ای اهل کتاب، رسول ما آمد که تا در روزگاری کـه پیـامبری نبود به منظور شما دین را بیـان کند؛ یعنی مدت زمانی کـه (پس از حضرت عیسی) هنوز پیـامبر خدا (ص) نیـامده بود.[19]
ابن اثیر مـی گوید: فترت فاصله زمانی بین دو رسول است؛ آن زمانی کـه رسالت درون آن قطع شده است، مانند فاصله بین عیسی و محمد(ص).[20]
امام علی(ع) درون ترسیم عقاید مردم درآن عصر مـی فرماید:
و اهل الارض (الارضین) یومئذ ملل متفرقه و اهواء متشتتة و طریق (طوائف) متشتتة بین مشبه لله بخلقه او ملحه فی اسمـه او مشیر الی غیره[21]
در عصر بعثت مردم دارای مذاهب پراکنده و خواسته های گوناگون و جمعیتهای متشتت بودند. گروهی خدا را بـه مخلوقاتش تشبیـه د و عده ای درون اسمای او تصرف نمودند و جمعی هم معبودهای دیگری غیر از خدای یگانـه داشتند.
سه طایفه ای کـه امام (ع) بیـان نمودند با آیـات کریمـه قرآن نیز تطابق دارد:
گروه اول: «مشبه لله بخلقه». آنانانی بودند کـه صفات مخلوقات را به منظور خداوند ثابت مـی دانستند. قرآن کریم مـی فرماید:
و قالت الیـهود عزیر ابن الله و قالت النصاری المسیح بن الله ذلک بافواهم یضاهئون قول الذین کفروا من قبل قاتلهم الله انی یوفکون[22]
یـهود گفتند عزیر پسر خداست و نصارا گفتند مسیح پسر خداست. این سخنی هست که آنـها با زبان خود مـی گویند. این سخن کافران پیش از آنـها نیز هست. خدا آنان را بکشد؛ چگونـه از حق منحرف شده اند و به خدا دروغ مـی بندند.
گروه دوم: «او ملحد فی اسمـه». مجلسی درون شرح این عبارت مـی گوید: «اسمـی کـه شایسته مقام خداوند نیست را بر او اطلاق مـی کنند و به او نسبت مـی دهند و یـا اسم خداوند را بر دیگران اطلاق مـی کنند.»[23]
گروه سوم: «او مشیر الی غیره» یعنیـانی کـه غیر خداوند را درون امور مؤثر و مستقل درون تأثیر مـی دانستند، مانند دهریـه کـه طبیعت و حرکات فلکی را مؤثر مـی دانستند و یـا ثنویـه کـه برای عالم دو مبدأ قائل بودند و یـا بت پرستان کـه برای بتهای خود تأثیر قائل بودند.
امام(ع) درباره رواج بت پرستی درون مـیان مردم عرب مـی فرماید: «و انتم معشر العرب علی شر دین و شردار والاصنام فیکم منصوبة»[24] و در جای دیگر مـی فرماید: «والاصنام معبودة.» [25]
تاریخ نویس معروف عرب، کلبی، کـه در سال 206 هجری وفات یـافته مـی نویسد:
کعبه درون حقیقت بت خانـه خدایـان اعراب جاهلی بود و هر قبیله ای درون آنجا بتی داشت و بالغ بر 360 بت بـه اشکال گوناگون درون این خانـه بود. حتی نصارا هم درون آنجا بر روی ستونـها و دیوارها صورت مریم و عیسی و تصویر فرشتگان و داستان ابراهیم را ترسیم کرده بودند.[26]
امام(ع) درون ترسیم وضعیت دین شبه جزیره عرب درون آن روزگاران مـی فرماید:
ان الله بعث محمداً (ص) واحد من العرب یقرأ کتابا ولا یدعی نبوة[27]
خداوند هنگامـی محمد(ص) رابه نبوت مبعوث ساخت کـه هیج از عرب کتب آسمانی نداشت و ادعای نبوت نمـی نمود
و درون جای دیگر مـی فرماید:
واحد من العرب یقرأ کتاباً و لا یدعی نبوة و لا وحیـاً[28]
جهل و گمراهی مردم شبه جزیره عرب و سرتاسر دنیـا را فرا گرفته بود درون ایران باستان ثنویت و شرک فراگیر بود. درون روم باستان که تا پیش از مسیحیت، دین رسمـی بت پرستی بود و مسیحی شدن روم بـه معنای خضوع بت پرستی درون برابر خداپرستی نبود، بلکه مسحیت تسلیم بت پرستی و مسیحی بت پرست شده بود و در سایر نقاط جهان، اعتقادات شرک آلود و خرافی بر مردم حاکم بود.[29]
ب) وضعیت اجتماعی درون عصر بعثتامام (ع) درون ترسیم زندگی و معیشت سخت آن دوران مـی فرمایند:
و انتم معشر العرب علی شر دین و شردار منیخون بین حجارة خشن و حیـات صم تشربون الکدر و تأکلون الجشب[30]
خداوند رسول خدا را فرستاد، درون حالی کـه شما جمعیت عرب بدترین آیین را داشتید و در بدترین سرزمـینـها و مـیان سنگهای خشن و مارهای خطرناک زندگی مـی کردید و آبهای آلوده مـی نوشیدید و غذاهای ناگوار مـی خوردید.
شارح بحرانی مـی نویسد: از عربی پرسیدند: شما از چه حیواناتی درون بیـابان به منظور خوراک استفاده مـی کنید؟ وی درون پاسخ گفت: ما هر موجودی را کـه روی زمـین حرکت مـی کند مـی خوریم مگر ام جبین (به خاطر تلخ بودن مادّه سمـی درون سر این حیوان) را.[31]
امام (ع) درباره رواج قتل و خونریزی بین مردم مـی فرمایند:
تسفکون دماء کم و تقطعون ارحامکم[32]
پیوسته خون یکدیگر را مـی ریختند و پیوند خویشاوندی را قطع مـی نمودید.
و درون بیـان بی نظمـی و هرج و مرج اجتماعی درون عصر بعثت مـی فرماید:
ارسله علی حین فترة من الرسل و طول هجعة من الامم و انتشار من الامور و تلظ من الحروب، والدنیـا کاسفة النور ظاهرة الغرور علی حین اصفرا و ایـاس من ثمرها و اغورار من ورقها و من مائها قد درست منار الهدی و ظهرت اعلام الردی فهی متجهعمة فی وجه طالبها ثمرها الفتنة و طعامـها الجیفة و شعارها الخوف و دثارها السیف[33]
هنگامـی خداوند رسالت را بر عهده پیـامبر اکرم (ص) گذارد کـه مدتها از بعثت پیـامبران پیشین گذشته بود و ملتها درون خواب عمـیقی فرو رفته بودند. فتنـه و فساد جهان را فرا گرفته بود و کارهای خلاف درون مـیان مردم منتشر بود و آتش جنگها زبانـه مـی کشید. دنیـا بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگهای درخت زندگی بـه زردگی گراییده و امـید باروری آن قطع شده بود و آب حیـات زندگی بـه زمـین فرو رفته بود. مناره های هدایت بـه کهنگی گراییده و پرچمـهای هلاکت و بدبختی آشکار شده بود. دنیـا با قیـافه ای زشت و کریـه بـه اهلش مـی نگریست و با چهره ای عبوس با طالبانش روبه رو بود. مـیوه درخت دنیـا فتنـه بود و طعامش مردار. درون درون وحشت و اضطراب و در برون شمشیر حکومت مـی کرد.
در خارج از عربستان هم شرایط اجتماعی بهتر از شبه جزیره نبود و دو امپراتوری بزرگ ایران و روم از دیر زمان درون ستیزه و جنگ بودند و نظم اجتماعی مبتنی بر تبعیض و فساد بر آنـها حاکم بود.[34]
بشارت بـه ظهور نبی گرامـی اسلام (ص)
پس از پایـان دوران تاریک و جاهلیت و غلبه یأس و نومـیدی، توجه بـه این نکته ضروری هست که با تمام این شرایط سخت و رقت بار، بارقه امـیدی درون اعماق جان بندگان صالح خدا درخشش داشت و آن امـید بـه آمدن نبی خاتم6 بود. امام(ع) درون این باره مـی فرمایند:
الی ان بعث الله سبحانـه محمداً رسول الله 6لا نجاز عدته و انتمام نبوته مأخوذاً علی النبیین مـیثاقه، مشـهورة سماته[35]
تا اینکه خداوند محمد رسول الله6 را به منظور وفای بـه عهد خویش و کامل نبوتش مبعوث ساخت و این درون حالی بود کـه از همـه پیـامبران درباره او پیمان گرفته شده و نشانـه هایش مشـهور بود.
از امام علی(ع) ذیل آیـه 81 سوره آل عمران روایت شده هست که:
ان الله اخذ المـیثاق علی الانبیـاء قبل نبینا یخبروا ام بمبعثه و نعته و یبشروهم بـه و یأمرهم بتصدیقه.[36]
خداوند از پیـامبران بیش از پیـامبر خود عهد گرفته هست که بـه پیروان خود بشارت آمدنش را بدهند و صفات و مشخصاتش را بیـان کنند و آنان را بـه تصدیقش امر نمایند.
اه و فوائد بعثت درون بعد اعتقادی و دینی
امام علی(ع) یکی از فوائد بعثت را هدایت و راهنمایی مردم مـی شمارد:
و اشـهد ان محمداً عبده و رسوله ارسله بالدین المشـهور والعلم المأثور والکتاب المسطور و النور الساطع و الضیـاء اللامع والامر الصادع، ازاحه للشبهات و احتجاجاً للبینات و تحذیرا بالآیـات و تخویفاً بالمثلات[37]
گواهی مـی دهم کـه محمد(ص) بنده و فرستاده اوست، وی را با دینی آشکار و با نشانـه و آیینی راستین و کتابی نوشته شده و نوری درخشان و روشنایی تابنده و امری آشکار و بی پرده فرستاد که تا شبهات را از بین برد و با دلایل روشن استدلال کند و به وسیله آیـات الهی مردم را از مخالفت خدا بر حذر دارد و از کیفر گناهان بترساند.
و درون این باره مـی فرماید:
ارسله بوجوب الحجج و ظهور الفلج و ایضاح المنـهج، فبلغ الرسالة صادعاًبها و حمل علی المحجة دالاعلیـهاو اقام اعلام الاهتداء و منار الضیـاء، و جعهل امراس الاسلام ومتینة و عری الایمان وثیقه[38]
پیـامبر اکرم (ص) را با برهانـهایی روشن و پیروزی بر کفر و شرک و آشکار نمودن راه راست گسیل داشت و پیـامبر نیز رسالت حق را آشکارا ابلاغ نمود و انسانـها را بـه جاده حق رهنمون شد. پرچمـهای هدایت را برافراشت و نشانـه های روشن را برقرار ساخت. رشته های اسلام را محکم و دستگیره های ایمان را استوار گردانید.
امام(ع) تأثیر عمـیق هدایتها و تربیتهای نبی گرامـی اسلام را این گونـه ترسیم مـی فرماید:
و لقد کنا مع رسولالله (ص) نقتل آباءنا و ابناءنا و اخواننا و اعمانما ما یزدنا ذلک الا ایماناً و تسلیما و مضیـا علی اللقم و صبراً علی مضض الالم و جداً فی جهاد العدو و لقد کان الرجل منا والآخر من عدونا یتصاولان تصاول الفحلین یتخالسان انفسهما ایـهما یسقی صاحبه کأس المنون فمره لنا من عدونا و مرة لعدونا منا فلما رأی الله صدقنا انزل بعدونا الکبت و انزل علینا النصر حتی استقر الاسلام ملقیـا جرانـه و متبوئا اوطائه[39]
ما درون رکاب پیـامبر خدا (ص) به منظور پیشبرد اه آن حضرت از هیچ چیز باک نداشتیم. حتی حاضر بودیم پدران و فرزندان و برادران و عموهای خویش را درون این راه نابود کنیم و این پیکار بر تسلیم و ایمان ما مـی افزود و ما را درون جاده وسیع حق و صبر و بردباری و در برابر ناراحتیـها و جهاد و کوشش پی گیر با دشمن ثابت قدم تر مـی ساخت. گاهی یک نفر از ما و دیگری از دشمنان ما همانند دو قهرمان با یکدیگر نبرد مـی د و هر کدام مـی خواست کار دیگری را تمام کند که تا کدام یک جام مرگ را بـه دیگری بنوشاند. گاهی ما بر دشمنان پیروز مـی شدیم و زمانی دشمن برما. اما هنگامـی کـه خداوند راستی و اخلاص را درون ما دید، خواری و ذلت را بر دشمنان ما نازل کرد و نصرت و پیروزی را بـه ما عنایت فرمود که تا آنجا کـه اسلام بر زمـینـها گسترده شد و سرزمـینـهای پهناوری به منظور خویش برگزید.
اه و فوائد بعثت درون بعد اجتماعی
یکی از فواید بعثت نبی گرامـی اسلام (ص) ایجاد روحیـه اخوت و برادری است، آن هم درون جامعه ای کـه دشمنی و کینـه توزی و ستیزه جویی را طبع ثانویـه خود قرار داده بود. امام(ع) درون بیـان این فائده مـی فرماید:
قد صرفت نحوه افئدة الابرار و ثنبت الیـه ازمة الابصار دفن الله بـه الضغائن و اطفأبه الثوائر الف بـه اخواناً و فرق بـه اقراناً اعزبه الذلة و اذل بـه العزة[40]
دلهای نیکوکاران، شیفته پیـامبر اکرم (ص) گشت و چشمـهای حق جویـان بـه سوی او متوجه شد و به برکت وجودش کینـه ها را مدفون ساخت و آتش دشمنیـها را فرو نشاند. افراد دور افتاده را بـه واسطه او بـه هم نزدیک ساخت و نزدیکانی کـه در ایمان و هدف هم آهنگ نبودند از هم دور نمود. ذلیلان محروم درون پرتو وجود او عزت یـافتند و عزیزان خودخواه ذلیل شدند.
یکی دیگر از فوائد بعثت و آثار آن بهبود زندگی و معیشت مردم بود. امام(ع) درون این باره مـی فرماید:
فانظرو الی مواقع نعم الله علیـهم حیث بعث الیـهم رسولاً فعقد طاعتهم و جمع علی دعوته الفتهم کیف نشرت النعمة علیـهم جناح کرامتها و اسالت لهم جداول نعیمـها و التفت الملة بهم فی عوائد برکتها فاصبحوا فی نا غرقین و فی خضرة عیشـها فکهین قد تربعت الامور بهم فی ضل سلطان قاهر و آوتهم الحال الی کنف عز غالب و تعطفت الامور علیـهم فی ذری ملک ثابت فهم حکام علی العالمـین و ملوک فی اطراف الارضین یملکون الامور علی من کان یملکها علیـهم و یمضون الاحکام فی من کان یمضیـها فیـهم لا تغمز لهم قناة و لا تقرع لهم صفاة[41]
به نعمتهایی کـه خداوند هنگام بعثت پیـامبر اکرم (ص) بـه آنان ارزانی داشت بنگرید کـه آنان را مطیع و فرمانبردار شریعت او گردانید و در پرتو شریعت او با هم مـهربانشان ساخت. بنگرید کـه چگونـه نعمت و آسایش پروبال کرامت و بزرگواری خود را بر آنـها گستراند و نـهرهای مواهب خود را بـه سوی آنان جاری نمود و آیین حق با تمام برکاتش آنـها را فراگرفت. بعد در مـیان نعمت ها غرق گشتند و در زندگی خرّم و شادمان شدند. امور آنان درون سایـه قدرت کامل استوار گردید و سامان یـافت و در سایـه عزتی پیروز قرار گرفتند و حکومتی ثابت و پایدار نصیبشان گردید. بعد آنان حاکم و زمامدار جهانیـان شدند و سلاطین روی زمـین گشتند و مالک و فرمانروایـانی شدند کـه قبلاً بر آنـها حکومت مـی د و قوانین و احکام را دربارهانی بـه اجرا گذاردند کـه قبلاً درباره خودشان اجرا مـی نمودند.ی قدرت درهم شکستن نیروی آنان را نداشت و احدی خیـال مبارزه با آنان را درون سر نمـی پروراند.
تسلط مردمـی کـه پیش از بعثت ضعیف ترین مردم بودند بر سایر امتها و کشورگشایی آن را ادیب الممالک فراهانی این گونـه ترسیم نماید:
ماییم کـه از پادشان باج گرفتیـم زآن بعد که از ایشان کمر و تاج گرفتیم
وز پیکرشان دیبه و دیــباج گرفتیـم ماییـم کــــه از دریـا امـواج گرفتیم
در چین و ختن ولوله از هیبت ما بود درون مصر عدن غلغله از شوکت ما بود
در اندلس و روم عیـان قدرت مـا بود وز ناحیـه غـرب بـه افریقیـه راندیم
دریـای شمالی را بر شرق نشـاندیم وز بحـــر جنوبی بـه فلک گرد نشاندیم[42]
پیـامبر اکرم (ص) اسوه حسنـه
امام علی(ع) درباره لزوم پیروی و تأسی بـه نبی گرامـی اسلام (ص) درون نـهج البلاغه تأکیدات فراوانی دارند و از جمله مـی فرمایند:
و لقد کان فی رسول الله6کاف لک فی الاسوة... فتأس بنبیک الاطیب الاطهر6 فان فیـه اسوة لمن تأسی و عزاة لمن تعزی واحب العباد الی الله المتأسی بنبیـه والمقتص لأثره[43]
و حقیقتاً مقتدا قرار رسول اکرم (ص) به منظور تو کافی است. از پیـامبری کـه پاکیزه ترین و پاک ترین مردم هست پیروی کن، زیرا راه و رسمش سرمشق و الگویی هست برای هر تأسی جوید و انتسابی هست عالی به منظور هر کـه بخواهد منتسب گردد، و محبوب ترین بندگان خداوندی هست که از پیـامبرش سرمشق گیرد و قدم جای قدم او گذارد.
پیـامبر (ص) ملاک ارزشـها
امام علی(ع) شیوه زندگی آن نیّر اعظم را بـه عنوان ملاک ارزشـها معرفی مـی نماید:
و لقد کان فی رسولالله (ص) کاف لک فی الاسوة و دلیل لک علی ذم الدنیـا و عیبها و کثرة مخازیـها و مساویـها؛ اذ قبضت عنـه اطرافها و طئت لغیره اکنافها و فطم عن رضاعها و زوی عن زخارفها... و لقد کان فی رسولالله (ص)مایدک علی مساوی الدنیـا و عیوبها اذجاع فیـها مع خاصته و زویت عنـه زخارفها مع عظیم زلفته فلینظر ناظر بعقله اکرم الله محمداً بذلک ام اهانـه فان قال: أهانـه فقد کذب والله العظیم بالافک العظیم و ان قال: اکرم فلیعلم أن الله اهان غیره حیث بسط الدنیـا و زواها عن اقراب الناس منـه[44]
کافی هست که پیـامبر خدا (ص) را سرمشق خود قرار دهی و او سرمشق توست درون بی ارزش بودن دنیـا و رسواییـها و بدیـهایش، زیرا دنیـا از او گرفته شد اما به منظور دیگران مـهیـا گردید. از نوشیدن شیر دنیـا وی را جدا ساختند و از زخارف و زیباییـهای آن برکنار داشتند... درون زندگی رسول خدا (ص) اموری هست که تو را بر عیوب دنیـا واقف مـی سازد، زیرا او و نزدیکانش درون دنیـا گرسنـه بودند و با اینکه منزلت و مقامـی عظیم درون پیشگاه خداوند داشت، زینتهای دنیـا را از او دریغ داشت. بنابراین، هر با عقل خویش حتما بنگرد کـه آیـا خداوند این کار پیـامبرش را گرامـی داشته یـا بـه او اهانت کرده است. اگری بگوید بـه او اهانت کرده بـه خدا سوگند این دروغ محض هست و اگر بگوید او را گرامـی داشته حتما بداند خداوند دیگران را کـه زینتهای دنیـا بـه آنـها داده گرامـی نداشته است، زیرا دنیـا را به منظور آنـها گسترده و از مقرب ترین افراد بـه خودش دریغ داشته است.
صفات نبی گرامـی اسلام (ص)
در نـهج البلاغه صفات و ویژگیـهای نبی گرامـی اسلام و فضائل و مناقب آن رسول گرامـی مورد توجه فراوان قرار گرفته است. به منظور نمونـه بـه چند مورد اشاره مـی گردد.
1. امانت داریان الله بعث محمد(ص) نذیراً للعالمـین و امـیناً علی التنزیل[45]
خداوند محمد(ص) را بـه رسالت مبعوث ساخت کـه جهانیـان را بیم دهد و امـین آیـات کتاب وی باشد.
در جای دیگر مـی فرماید:
حتی اوری قبسا لقابس و انار علما لحابس فهو امـینک المأمون[46]
تا اینکه خداوند پیـامبرش را فرستاد و شعله ای به منظور آنـها کـه مـی خواهند روشن گردند برافروخت و چراغی پر فروغ بر سر راه گم شدگان وادی ضلالت و گمراهی قرار داد. خداوندا، بعد او امـین و مورد اعتماد توست.
2. استقامت و پایداریپایداری و استقامت درون راه ه و آرمان مقدس رسالت الهی، از صفات بارز نبی گرامـی اسلام (ص) هست که درون نـهج البلاغه درون مواضع متعدد مورد توجه امام(ع) قرار گرفته است. آن حضرت از جمله مـی فرمایند:
ارسله داعیـا الی الحق و شاهداً علی الخلق فبلغ رسالات ربه غیر وان و لا مقصر و جاهد فی الله اعداءه غیر واهن و لا معذر امام من اتقی و بصر من اهتدی[47]
خداوند پیـامبر اسلام (ص) را فرستاد که تا به سوی حق دعوت نماید و گواه اعمال خلق باشد. او بدون سستی و کوتاهی رسالت پروردگارش را رسانید و در راه خدا با دشمنانش بدون عذر نبرد کرد. پیشوای پرهیزکاران و روشنی بخش چشم هدایت شدگان.
امام(ع) درون ضمن تعلیم درود فرستادن بر نبی گرامـی اسلام (ص) مـی فرماید:
اجعل شرائف صلواتوامـی برکاتک علی محمد عبدک و رسولک الخاتم لما سبق والفاتح لما انغلق والمعلن بالحق والع جیشات الاباطیل و الدامغ. صولات الاضالیل، کما حمل فا ضطلع قائماً بامرک مستوفزاً فی مرضاتک غیر ناکل من قدم و لا واه فی عزم واعیـاً لوحیک حافظاً لعهدک ماضیـاً علی نفاذ امرک حتی اوری قبس القابس و اضاء الطریق للخابط و هدیت بـه القلوب بعد خوضات الفتن والاثام و اقام بموضحات الاعلام و نیرات الاحکام[48]
خداوندا، گرامـی ترین درودها و افزون ترین برکات خود را بر محمد(ص) بنده و فرستاده ات قرار ده. همان فرستاده ای کـه ختم کننده وحی و رسالت بود و بازکننده راه بسته سعادت بشری و آشکار کننده دین حق بـه وسیله حق و برهان و بازدارنده جنب و جوشـهای باطل و شکننده و از مـیان برنده هجومـهای گمراهان. همان گونـه کـه سنگینی بار رسالت بر عهده او قرار داده شد با تمام قدرت بـه انجام آن پرداخت و به فرمانت قیـام کرد و به سرعت درون راه رضا و خشنودی ات گام برداشت و حتی یک قدم هم عقب گرد نکرد و اراده محکمش سست نشد. وحی و رسالت تو را بـه خوبی دریـافت و پیمان رسالتت را حافظ و نگهدار بود. آن چنان درون اجرای فرمانت کوشش کرد کـه شعله فروزان حق را آشکار و راه را به منظور جاهلان و گمراهان روشن ساخت و دلهایی کـه در فتنـه و گناه فرو رفته بودند بـه واسطه او هدایت گردیدند. پرچمـهای حق را برافراشت و احکام زنده اسلام را برپا نمود.
3. شجاعت و فداکاریامام(ع) درون این باره مـی فرماید:
کنا اذا احمر البأس اتقینا برسولالله (ص) فلم یکن احد منا اقرب الی العدو منـه[49]
هرگاه جنگ شعله ور و سخت مـی شد ما بـه رسول خدا پناه مـی بردیم و در آن هنگام هیچ یک از ما بـه دشمن نزدیک تر از او نبود.
و درون جای دیگر مـی فرماید:
و کان رسول الله 6اذا احمر البأس و احجم الناس قدم اهل بیته، فوقی بهم اصحابه حر السیوف و الاسنة فقتل عبیدة بن الحارث یوم بدر و قتل حمزة یوم احد و قتل جعفر یوم موتة و اراد من لو شئت ذکرت اسمـه مثل الذی ارادوا من الشـهادة و لکن آجالهم عجلت و منیته اجلت[50]
هرگاه آتش جنگ شعله مـی کشید و حمله شدید دشمن باعث عقب نشینی سپاه مـی شد، پیـامبر خدا (ص) اهل بیت خود را پیشاپیش لشکر قرار مـی داد که تا اصحابش از آتش شمشیر و نیزه مصون بمانند. لذا پسر عموی پیـامبر عبیدة بن حارث روز بدر و حمزه عموی پیـامبر روز احد و جعفر پسرعموی آن حضرت روز جنگ موته کشته و شـهید شدند وانی هم بودند کـه اگر مـی خواستم نامشان را مـی بردم کـه دوست داشتند همانند آنان شـهادت نصیبشان گردد اما مقدور بود زنده بمانند و مرگشان بـه تأخیر افتد.
4. رسول رحمتیکی از اوصاف مـهم نبی مکرم اسلام (ص) آن هست که رسول رحمت الهی است. قرآن کریم مـی فرماید: «و ما ارسلناک الارحمة للعالمـین».[51]
امام باقر(ع) از امـیرالمؤمنین(ع) چنین روایت فرموده است:
کان فی الارض امانان من عذاب الله و قد رفع احدهما فدونکم الآخر فتمسکوا بـه اما الامان الذی رفع فهو رسولالله (ص) و اما الامان الباقی فالاستغفار قال الله تعالی: و ما کان الله لیعذبهم و انت فیـهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون[52]
در زمـین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهی بود کـه یکی از آنـها برداشته شد، دومـی را دریـابید و به آن چنگ زنید. اما امانی کـه برداشته شد رسول خدا (ص) بود و امانی کـه باقی مانده استغفار است. خداوند تعالی مـی فرماید: خداوند آنـها را عذاب نمـی کند که تا تو درون مـیان آنـها هستی و خداوند آنـها را عذاب نمـی کند درون حالی کـه استغفار مـی کنند.
از روایت امام باقر(ع) وجه امان و رحمت بودن پیـامبر (ص) معلوم گردید. اما بنابر آیـه کریمـه قرآن او «رحمة للعالمـین» هست و جهتش آن هست که آنچه را موجب سعادت ابدی مردم هست برای آنـها آورده و این حتی به منظور کفار و مشرکان نیز رحمت محسوب مـی گردد، زیرا بـه مثابه سفره ای هست از طعام گسترده ولی بعضی از مردم از غذاهای آن استفاده نمـی کنند.[53]
5. برترین پیـامبرانحضرت درون این باره مـی فرماید:
ارسله بالضیـاء و قدمـه فی الاصطفاء[54]
او را با نور و روشنایی فرستاد و از مـیان مخلوقاتش برگزید و بر همـه مقدم داشت.
و درون جای دیگر مـی فرماید:
و اشـهد ان محمد عبده و رسول المجتبی من خلائقه[55]
و گواهی مـی دهم کـه محمد(ص) بنده و فرستاده برگزیده خداوند از مـیان مخلوقات اوست.
6. خاتم پیـامبرانحضرت درون این باره مـی فرماید:
الی ان بعث الله سبحانـه محمداً 6لانجاز عدته و اتمام نبوته[56]
تا اینکه خداوند سبحان به منظور وفای بـه عهد خود و کامل گردانیدن نبوت محمد(ص) را بـه عنوان فرستاده خویش مبعوث ساخت.
و نیز مـی فرماید: «و رسولک الخاتم لما سبق؛[57] همان پیـامبری کـه تمام کننده سلسله پیـامبران و شرایع آسمانی بود.» و در جای دیگر تصریح بـه این وصف مـی فرماید:
ایـها الناس خذوها عن خاتم النبیین6: انـه یموت من مات منا وبمـیت و یبلی من یبلی منا وببال[58]
ای مردم، این حقیقت را از خاتم النبیین بیـاموزید کـه هر از ما مـی مـیرد درون حقیقت نمرده و آن کـه جسدش کهنـه مـی شود درون حقیقت کهنـه نشده است.
و هنگام وداع با پیـامبر اعظم (ص)، آن گاه کـه آن حضرت را غسل مـی داد، عرضه داشت:
بابی انت و امـی لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک من النبوة والأنباء و اخبار السما،[59]
پدرم و مادرم فدایت ای پیـامبر خدا، با مرگ تو چیزی قطع شد کـه با مرگ دیگران قطع نشد و آن نبوت و اطلاع رسانی از عالم غیب و اخبار آسمانی بود.
پی نوشتها:
*تاریخ دریـافت: 14/06/85 تاریخ تأیید: 23/07/85
**عضو هیأت علمـی مدرسه عالی امام خمـینی(ره)، قم.
1. احزاب: 21.
2. نـهج البلاغه، خطبه 192.
3. شرح نـهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج7، ص174، چاپ دارالاحیـاء الکتب العربیة، بیروت.
4. نـهج البلاغه، خطبه 94.
5. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص349 با تعلیقه حسن زاده، چاپ اول، دفتر انتشارات اسلامـی.
6. شرح تجرید العقاید، ص359، انتشارات شریف رضی، قم.
7. اللوامع الالهیة، ص311.
8. توبه: 128.
9. الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج1، ص24و77و سایر مصادر از جمله الوفاء باحوال المصطفی، ص72و75؛ دلائل النبوة، ج1، ص147، باب ذکر شرف اصل رسول الله و نسبه؛ بحارالانوار، ج15، ص117و119.
10. طبقات الکبری، ج1، ص60، دارصادر، بیروت.
11. نـهج البلاغه، خطبه 192.
12. شوری: 52.
13. اصول کافی، ج1، ص273؛ بحارالانوار، ج8، ص254.
14. تاریخ طبری، ج2، ص34؛ سیره حلبی، ج1، ص122، باب ما حفظه فی صغره؛ دلائل النبوة، ج2، ص30، باب ما جاء فی حفظ الله تعالی رسوله فی شبیبته من اقذار الجاهلیة و معائبها.
15. تهذیب الاحکام، ج9، ص279؛ بحارالانوار، ج16، ص210؛ ر.ک، جامع الصغیر، ج1، ص15؛ کنزالعمال، ج11، ص406.
16. آل عمران: 164.
17. مائده: 19.
18. نـهج البلاغه، خطبه89 و در خطبه 158 همـین عبارت بـه اضافه «انتقاض من المبرم» آمده است.
19. مفردات راغب، ماده ف ت ر.
20. النـهایة فی غریب الحدیث والاثر، ماده فتر.
21. نـهج البلاغه، خطبه اول.
22. توبه: 30 و آیـات دیگری نظیر سوره انعام آیـه 100 و سوره نحل آیـه 57.
23. بحارالانوار، ج18، ص217.
24. نـهج البلاغه، خطبه 26.
25. همان، خطبه 129.
26. کتاب الاصنام، ص206.
27. نـهج البلاغه، خطبه 33.
28. همان، خطبه 104.
29. ر.ک. کتاب جهان درعصر بعثت.
30. نـهج البلاغه، خطبه 26.
31. شرح نـهج البلاغه، ابن مـیثم بحرانی، ج2، ص24.
32. نـهج البلاغه، خطبه 26،
33. همان، خطبه 89.
34. ر.ک، فروغ ابدیت، ج1، ص73؛ جهان درون عصر بعثت، ص53.
35. نـهج البلاغه، خطبه اول.
36. مجمع البیـان، ج2، ص486؛ ر.ک، الدرالمنثور، ج2، ص47.
37. نـهج البلاغه، خطبه 2.
38. همان، خطبه 185.
39. همان، خطبه56؛ نظیر این کلام شریف، خطبه 122.
40. همان، خطبه96.
41. همان، خطبه 192.
42. از صبا که تا نیما، ج1، ص140
43. نـهج البلاغه، خطبه160.
44. همان.
45. همان، خطبه26.
46. همان، خطبه 106.
47. همان، خطبه 116
48. همان، خطبه72.
49. همان، غریب کلمـه9.
50. همان، نامـه9.
51. انبیـاء: 107.
52. نـهج البلاغه، حکمت88.
53. ر.ک. تفسیر مجمع ا لبیـان، ج4، ص67.
54. نـهج البلاغه، خطبه213.
55. همان، خطبه178.
56. همان، خطبه اول.
57. همان، خطبه72.
58. همان، خطبه78.
59. همان، خطبه235.
[تعامل بوکان با جهان سیدخلیل مرتضوی مع کهنه کار فرانسوی به مارسی پیوست عکس]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 10 Nov 2018 20:14:00 +0000